مشکلات برنامه ریزی گروه مهندسی کامپیوتر از نیمسال یکم ۱۳۸۷ تا نیمسال یکم ۱۳۹۴
از نیمسال یکم ۱۳۸۷ با رأی همکاران گروه برای چهار دوره تا کنون مدیر گروه مهندسی کامپیوتر هستم. در این سالها مشکلات گوناگونی در پیش روی گروه بود که برخی از آنها با گذر زمان و تغییر شرایط حل شد و برخی به وجود آمد. به هر حال پس از گذشتن آن شرایط و مشکلات و حل شدن آنها شاید کسی یادش نیاید یا حتی باور نکند چنین مشکلاتی وجود داشته است.
در این صفحه برخی از مشکلات برنامه ریزی گروه مهندسی کامپیوتر توضیح داده میشود. از مهمترین این مشکلات میتوان به
کمبود تعداد استاد و نیاز به دعوت تعداد زیادی همکار مدعو که هر کدام شرایط ویژهای نیاز داشتند.
کمبود تعداد کلاس در دانشکده و سهمیهبندی آن
توقعات همکاران و دانشجویان
برخی قانونهای آموزشی دانشگاه
از هنگامی بیشتر احساس نیاز کردم که مشکلات مدیر گروهیام را بنویسم که یکی از مدیر گروهها چند ماه پیش در جلسهٔ مدیران دانشگاه گفت مدیر گروه بیشتر از دو ساعت در هفته کاری ندارد. نمیدانم بر چه پایهای این جمله را گفت. دست کم روزی دو ساعت وقت برای مدیر گروهیام میگذاشته و میگذارم. شاید واقعا گروه ایشان مشکل چندانی نداشته باشد زیرا سالهاست استاد مدعو چندانی ندارند و تقریبا برنامهٔ درسی ثابتی دارند و کارهای دیگر را نیز منشی گروه انجام میدهد. گروههای مهندسی از ۱۳۸۹ به بعد از داشتن منشی گروه محروم شدند و مشکلات به شدت افزایش یافت.
بدیهی
دو درس یک استاد در یک زمان نیفتد.
درسهای یک ورودی روی هم نیفتد.
قانونهای آموزشی
دانشگاه قانونهای آموزشی گوناگونی برای تنظیم برنامه آموزشی داشته و دارد که در طول رمان نیز تغییر کرده است. آوردن همهٔ آنها و ویرایشهایش در اینجا شدنی نیست. در ادامه بسته به موضوع برخی از آنها توضیح داده میشود.
استادان استخدامی
باید در هر روز از چهار روز موظفی یک درس داشته باشند.
هر استاد یک روز تعطیل در هفته دازد. چندین نیمسال برای حل مشکلات گروه و دانشکده بر خلاف بیشتر همکاران در دانشگاه روز شنبه را تعطیل میگذاشتم ولی نه تنها دانشگاه هیچ کمکی در برابر همکاریام در این باره با دانشگاه برایم نکرد بلکه مشکلاتی را برایم پیش آورد و این نیمسال بر آن شدم مانند بیشتر همکاران چهارشنبه را برای کارهای پژوهشیام آزاد بگذارم.
هر استاد بسته به شرابطش و موضوعهای دیگر، ساعتهایی را برای کلاس مناسب میداند.
هر استاد بسته به شرابطش و موضوعهای دیگر، نمیخواهد برایش در ساعتهایی کلاس گذاشته شود.
در هفته ساعتهای ویژهای برای جلسهها (گروه، دانشکده و دانشگاه) وجود دارد که بسته به نوع آن، همه یا برخی همکاران در آن ساعتها کلاس نباید نداشته باشند.
برخی همکاران علاقهمند به گرفتن حداقل موظفی بوده و هستند در حالی که در زمانهایی گروه واقعا مشکل داشت و نیاز بود همکاران درس بیشتری بردارند تا مشکل حل شود ولی این کار را انجام نمیدادند. در چنین زمانهایی درسهای بیشتری میگرفتم و درس کارشناسی ارشد نیز برداشتم که در برخی از آنها جناب آقای دکتر سبزواری نیز همکاری میکردند. متأسفانه تصور کسانی که از پس زمینهٔ ماجرا با خبر نبودند گرفتن درس برای حل مشکلات گروه را با زیاده خواهی اشتباه میگرفتند و به وضعیت آن زمان و مشکلات دقت نمیکردند. عملا فشار روانی این موضوع تا حدی بود که واقعا وقتی به خاطر گروه واحد اضافی برمیداشتم احساس بدی داشتم. هرگز یادم نمیرود که سالها پیش از مدیر گروهیام با یکی از کارمندان گفتگو میکردم و در این باره میگفتم که دکتر مزدیانفرد برای گروه مهندسی شیمی وقت زیادی میگذارد و در آن زمان که استاد کمی داشتند درس بیشتری میگرفت. گمان میکنید پاسخ این کارمند چه بود؟ « پولش رو میگیره ... ». اگر دکتر مزدیان میخواست در آن زمان میتوانست به سادگی در دانشگاههای دیگر (مانند برخی همکاران) واحد بگیرد و به دور از چشم همکاران و کارمندان و حسادت آنان پول خیلی بیشتر و کم منتتری را بگید چه رسد به این که دانشگاه کاشان اغلب پول حق التدریس استادانش را دیرتر از جاهای دیگر میداده و میدهد و گاهی چند نیمسال طول میکشد. دانشگاه کاشان پول پروژهٔ کارشناسی، کارآموزی، معرفی به استاد را سالهاست نداده است. حق التدریس برای استاد استخدامی بر پایهٔ تعداد واحدی حساب میشود که بیشتر از موظفیاش برمیدارد.
استادان مدعو
استاد مدعو چون استاد استخدامی دانشگاه نیست حق دارد برای این که بتواند در زمانهای دیگر به کارهای دیگرش برسد زمانهای مشخص و محدودی را برای برنامه ریزی به مدیر گروه بدهد و مدیر گروه مجبور است آنها را رعایت کند و به هیچ شکل نمیتواند آنها را تغییر دهد به ویژه برای گروهی مانند مهندسی کامپیوتر که در گذشته به شدت به تعداد زیادی استاد مدعو نیاز داشت. جا دارد از همکاریها و زحمتهای مهندس حق پرست به عنوان استاد مدعو در این سالها سپاسگزاری کنم که با وجود همهٔ مشکلات، نهایت همکاری را با گروه داشتند.
بر پایهٔ قانون آموزش دانشگاه، هر استاد(مدعو یا استخدامی با تعداد متفاوت واحد) مجموع تعداد حداکثر واحدی را میتواند به عنوان حق التدریس در دانشگاه کاشان بردارد و بیشتر از آن پولی به او داده نمیشود بر همین پایه در چند مورد حق التدریس همکارانی مانند مهندس حقپرست و دکتر ابراهیمپور داده نشد.
استادان مدعوی که خارج از محدودهٔ کاشان بودند برای شبهایی که نیاز بود کاشان بمانند میتوانستند در مهمانسرای استادان باشند که باید برای آن، مدیر گروه با بخشهای رفاهی دانشگاه هماهنگ میکرد و در ضمن با توجه به این موضوع باید درسهای آن استادان در دو روز پشت سرهم گذاشته میشد. همچنین برای نهار نیز باید هماهنگی انجام میشد.
یکی از امکاناتی که دانشگاه در اختیار همکاران مدعو میگذاشت سرویس رفت و برگشت به تهران بود. برای انجام این کار نیز مدیر گروه باید با بخشهایی از دانشگاه هماهنگ میکرد.
کمبود تعداد کلاس
کمبود کلاس یکی از مهمترین مشکلاتی که بسیار کار برنامه ریزی را سخت میکرد و شاید در آینده به این شدت وجود نداشته باشد. در نیمسالهای نخست مدیر گروهیام این مشکل بسیار کم جلوه میکرد ولی با افزایش رشتهها، گرایشها و مقطعها در دانشکده(ها)ی مهندسی این مشکل افزایش یافت. جا دارد بگویم در همه این سالها برای حل مشکلات دانشکده سقف داده شده را رعایت میکردم و این کار برنامه ریزی را برایم بسیار دشوار میکرد. در حالی که میدیدم مدیر گروههایی از مهندسی هستند که اصلا به این موضوع توجه نمیکنند.(۱) دانشکدهٔ مهندسی در چند سال گذشته مجبور شد ساعتهای ظهر را بیفزاید تا کمی از مشکل کاسته شود. هیچ کدام از دیگر دانشکدهها به این شدت با مشکل روبرو نبودند. البته در برخی از جلسههای دانشکدهٔ مهندسی قدیم (ترکیب سه دانشکدهٔ کنونی پیش از تفکیک به سه دانشکده) موضوع برگزاری کلاسها از ساعت ۷:۳۰ صبح و سه جلسه یک ساعت و نیمی در صبج نیز بارها مطرج و گفتگو شد ولی به دلیل مشکلات سرویسهای دانشگاه در شهر و ناهماهنگی با زمانهای درسهای عمومی این کار انجام نشد.
دانشجویان
توقعات به جا و بعضا بیجای دانشجویان مشکل مهمی در همهٔ این سالها بود که چون گوناگونی زیادی داشت باید موردی به آنها نگاه کرد و اغلب برای یک نیمسال و گاهی در حد چند روز یا هفته بود. بدتر از آن تغییرات ناگهانی درخواستهای دانشچویان بود.
(۱) برخلاف آنچه شاید به نظر برسد این کارم دقیقا بر پایهٔ باورم به اقتدارگریزی است. به این معنا که اگر ما خودمان قانونی را با هم میگذاریم باید آن را رعایت کنیم زیرا اگر این کار را نکنیم آنگاه به اقتدارگرایانی نیاز خواهیم داشت که قانونهای خوب یا بدی را برایمان بگذارند و ما را مجبور کنند آنها را رعایت کنیم. امیدوارم فرصت کنم و صفحه یا صفحههایی را برای توضیج اقتدار گریزی در دنیای کنونی بگذارم. به طور ساده آنان که قانونهای داخلی و خوب را برای راحتی یا سودشان زیر پا میگذارند به شدت گرایش به ساخت اقتدار دارند و حرفشان در عمل این است که تا مجبور نشوند قانونی را رعایت نمیکنند و این عین اقتدارگرایی است نه آزادی خواهی و اقتدارگریزی. بسیاری از کسانی که زیاد شلوغ میکنند و در ظاهر آزادی خواه هستنذ از این دسته هستند کافی است بر روی آنها فشاری بیاید و ببینید اغلب در خفا چه نمیکنند.
دیدگاهها