چرا گاهی بهای اغلبِ رمزپولها با هم کاهش مییابد؟
چرا گاهی بهای اغلبِ رمزپولها با هم کاهش مییابد؟
برای پاسخ به این پرسش نخست باید به نقش پول معمولی در جامعه بپردازیم. در آغاز برای داد و ستد، جنس معاوضه میشد. روشن است این کار چه مشکلاتی را در پی داشته است. سکههایی از فلزهای گرانبها مانند طلا یا نقره ساختند که خود سکه ارزش داشت زیرا فلز سکه ارزش داشت و وزن آن سکه نشان دهندهٔ ارزش آن بود. دقت کنید ارزشمند بودن این فلزات به پایداری آنها و کم بودنشان و البته زیباییشان ارتباط داشت و به نوعی مردم به آنها علاقهمند شدند در واقع پایهٔ اصلی ارزش سکهها علاقهٔ مردم و پذیرش آن از سوی مردم بود. سپس حکومتها چاپ اسکناس را به جای سکهٔ ارزشمند به کار بردند و برای ارزشمند شدن آن به ارزش اسکناس چاپ شده طلا یا فلزات دیگر را نگهداری میکردند بنابراین اسکناس چاپ شده پشتوانه داشت و هر گاه کسی میخواست میتوانست با همان معیار اولیه (چه اسکناسی معادل چقدر طلاست) با دادن اسکناس طلا دریافت کند.
از چند دههٔ پیش، این روند در اغلب کشورها کنار گذاشته شد و مهمترین کشور آغاز کنندهٔ این روند نیز ایالات متحده بود که رابطهٔ منطقی میان دلار و طلا را قطع کرد به این معنا که میزان اسکناس چاپ شده از ۱۹۷۱ میلادی به بعد ارتباطی به ذخایر بانک مرکزیاش ندارد و از فرمول قدیمی آن پیروی نمیکند. با این همه هنوز مردم برای خرید و فروش این پول را به کار میبرند. فروشنده در برابر پولی که میگیرد جنس یا خدمتی را ارائه میدهد. او این پول را میپذیرد زیرا که مطمئن است میتواند آن را جای دیگری خرج کند و در برابر آن کالا یا خدمتی را دریافت کند. در واقع همهٔ ما به بانکهای مرکزی اعتماد میکنیم که ارزش آن جنس این مقدار است در حالی که هیچ ذخیرهٔ معادل مناسبی در تقریبا هیچ بانک مرکزیای وجود ندارد. در این میان نقش دلار به عنوان ارزی جهانی بسیار مهم و اثرگذار است.
از سوی دیگر بانکهای مرکزی بسیاری از کشورها اغلب با چاپ اسکناس بیشتر از میزان طلای خود عملا ارزش پول خودشان را کاهش میدهند تا از دیدگاه برخی اقتصاددانان بتوانند تکاپو و جنبش را در جامعه برقرار کنند. اگر اسکناس زیادی دست مردم داده شود ارزش پول به طور خودکار کاهش مییابد و جامعه به جای ذخیره کردن پول به دنبال سرمایهگذاری و کار و حرکت میرود ولی این نیز حدی دارد زیرا از سوی دیگر کسانی که جنسی برای ارائه دارند اجناس خود را احتکار میکنند و عملا قیمتها بیشتر افزایش مییابد و این چرخهٔ تورمی افزایش مییابد و کاهش کار و تکاپوی واقعی در جامعه را به همراه خواهد داشت. راه چارهٔ آن این است که اسکناس کمتری چاپ شود. از سوی دیگر اگر اسکناس کمی چاپ شود پول کمتری در دست عموم خواهد بود تا خرید انجام دهند و جامعه دچار رکورد میشود و برخی به پسانداز کردن پول میپردازند زیرا این امید را دارند که پولشان هر روز پربهاتر میشود. بنابراین سرمایهگذاری در بخش پویای اقتصادی جامعه انجام نمیشود و با کاهش کار روبرو خواهیم شد. بنابراین یک تعادل باید میان این دو برقرار شود یعنی چاپ اسکناس زیاد یا چاپ کم اسکناس هر دو مشکل ساز است و اغلب دولتها این تعادل را برقرار میکنند و در عین حال بیشترشان نیز کمی بیشتر اسکناس چاپ میکنند تا به اصطلاح پول نخوابد و به گردش بپردازد و سرمایهگذاری شود و به کار گرفته شود. در واقع سیاستهای پولی و چاپ اسکناس و همچنین رویکرد در برابر بانکها و مؤسسات مالی از مشکلات مهم اقتصادی دولتها و بانکها است و هر چه ارزش پولی بیشتر باشد مشکلات پیچیدهتر و گستردهتری را ایجاد میکند.
اگر مردم هر پولی را بیشتر به کار ببرند و آن را برای دادوستد به کارگیرند آن پول ارزش بیشتری پیدا میکند. ویژگیهای یک پول به قرار زیر است [Champagne2014] .
۱. برای دادوستد بتواند به کار رود.
۲. کَمّی و شمردنی باشد.
۳. به خودی خود از میان نرود.
۴. بتواند به واحدهای کوچکتر تقسیم شود.
۵. به سادگی بتوان آن را جابجا کرد.
۶. میان بخشهای آن تفاوتی نباشد و بتوان یک واحد از آن را با یکی دیگر جایگزین کرد.
۷. در دراز مدت بتواند قیمت خودش را حفظ کند.
اگر دقت کنید به کارگیری سکهٔ طلا همهٔ شرطهای بالا را ندارد و تقسیم کردن آن نیز برای خریدها کوچک منطقی نیست. از سوی دیگر هیچ کدام از پولهای کنونی دنیا عملاً شرط ۷ را رعایت نمیکنند. پیش از این نوشتم فقط کاهش بهای یک پول مشکلساز نیست بلکه افزایش بهای یک پول نیز مشکل ساز است. به همین دلیل بانکها و دولتها در این موضوع دخالت میکنند تا تعادل را رعایت کنند گرچه به خوبی میبینیم که همیشه روند کاهشی ارزش پول را داشتهایم. سالهاست اقتصاددانهای مستقل کوشیدهاند راهکارهایی برای رهایی از این مشکلات بیابند و مدلهای سادهتر و جهانیتری را ارائه کنند.
با ظهور شبکههای کامپیوتری امیدهای تازهای ایجاد شد ولی طول کشید تا بیتکوین به عنوان راهحلی برای این موضوع ساخته شد. بیتکوین به عنوان نخستین رمزپول به عنوان راهکاری آزمایشی و با ادعای کم عرضه شد. با همهٔ کوشش شدیدا علمی که برای تولید آن انجام شده بود عملا سازنده (یا سازندگان) اولیهٔ آن مجبور بود خود را پنهان کند و برعکس همهٔ اجزای کارش(ان) را کاملا شفاف در اختیار دیگران بگذارد تا با آزمایش کردن سامانهٔ ساخته شده برای رد و بدل این رمزپول به درستی کارکردش پی ببرند. پس از چندی نیز کاملا رابطهاش(شان) را با پروژه قطع کرد(ند) تا دیگر متخصصان کار را روی این سامانه به طور شفاف ادامه دهند. توسعه دهندگان بیتکوین ادعایی نیز در زمینهٔ بند هفتم در بالا نداشتند و مانند هر پول دیگری این مردم خواهند بود که با میزان روی آوردنشان به بیتکوین ارزش آن را مشخص خواهند کرد. به این معنا که هر چقدر این پول بیشتر برای دادوستدها به کار رود و بیشتر مردم آن را برای فروش کالا یا خدماتشان به کار ببرند و آن را به عنوان ابزاری ارزشمند و کارآ به کار گیرند بیت کوین مهمتر و ارزشمندتر خواهد شد.
با این همه کم کم مردم به این رمزپول روی آوردند و آن را برای دادوستدهایشان پذیرفتند و در کمتر از هشت سال به شدت جای خود را در جهان باز کرد. افزون بر این بر پایهٔ ایدههای جدید در ادامهٔ همان راه، رمزپولهای بسیار دیگری نیز با امکانات گوناگون ارائه شد. با این گرایش مردمی افزایش بهای این رمزپولها شدت یافت در حالی که بنا نبود چنین افزایشی با این شدت رخ دهد. پایهگذاران این رمزپولها گمان نمیکردند در کمتر از ده سال چنین رشدی پیش بیاید و تأکید کرده بودند که نمیتوانند تضمین کنند قیمت این پولها کاهش نیابد ولی روی آوردن مردم به طور خودکار آن را ارزشمند کرد. همراه با به کارگیری رمزپولها در دادوستد برخی نیز آنها را به عنوان منبعی برای پسانداز در نظر گرفتند. خب چه کسانی باید آن را کنترل کنند تا این افزایش قیمت باعث احتکار پول نشود و خود عاملی ضد اقتصادی نشود؟
اگر بنا باشد کنترلی مرکزی بر بیتکوین وجود داشته باشد عملا به سرنوشت دیگر پولهای متمرکز و مشکلاتشان میانجامد پس نیاز جامعه بهای آن را کنترل میکند. افزایش بیرویهٔ بهای یک پول معمولی در جامعه میتواند به خوابیدن کسب و کار بینجامد و اثرات بدی داشته باشد. اکنون با رمزپولهایی روبرو هستیم که هیچ مرزی را نمیشناسند و بر پایهٔ آرزوهای پیشین هیچ کنترل مرکزی دقیقی نیز بر آنها نیست. هر چند این رمزپولها به شدت وابسته به برنامهنویسان کامپیوتری هستند که در حال گسترش، بهبود، رفع خطا و پشتیبانی آن هستند. همچنین بسیاری از این رمزپولها وابسته به استخراج کنندههایی هستند که برای تأیید عملهای ردوبدل رمزپولها به کار گرفته میشوند. با این همه اجتماع حرف اول را میزند زیرا اگر برنامهنویسان یا برخی دیگر بخواهند سیاستهایی را پیاده کنند که برخلاف خواست عمومی و آٰرزوهای اولیه باشد بسادگی این رمزپول را ترک میکنند و رمزپول دیگری را برمیگزینند و عملا رمزپول ترک شده نابود خواهد شد. برای همین نفس وابسته بودن این تصمیمگیریها به اجتماعی نامتمرکز از انسانهای گوناگون در جهان برگ برندهٔ اصلی و همیشگی یک رمزپول است.
اگر در زمانی بیشتر از نیاز واقعی این پولها خریداری و پسانداز شود میتواند یک حباب قیمت شدیدی را پیش بیاورد مانند چیزی که همین سال خورشیدی رخ داد و بهای اغلب رمزپولها به شدت افزایش یافت. با این رمزپولهای غیرمتمرکز عملا بخشی از دشواریهای راهاندازی و نگهداری سامانههای عظیم اجتماعی، اقتصادی و همانند آن از روی دوش دولتها و بانکها برداشته شده و بر دوش خود مردم گذاشته شده است تا خودشان با این رمزپولها دادوستد کنند. در واقع دولتها و بانکها نیز به دلیلهای گوناگون و در زمانهای گوناگون یا با موضوع همراه میشوند یا با آن کاری ندارند یا گاهی روبروی آن قرار میگیرند. پس آیا چیز دیگری باقی میماند تا بهای رمزپولها را کنترل کند؟
مردم نیاز دارند برای کارهای روزمرهٔ خود پول خرج کنند و امکان ندارد بتوانند برای دراز مدت همهٔ پول خود را پس انداز کنند و چون در اغلب کشورها نیز هنوز به کارگیری رمزپولها حتی میان مردم شایع نشده است پس باید رمزپول خود را در برابر پول دیگری (اغلب پول کشور خودشان) بفروشند تا بتوانند اجناس و خدمات دریافت کنند بماند که برای بهرهگیری از همهٔ امکانات دولتی و بانکی نمیتوانند رمزپول به کار ببرند. فروش این رمزپولها و خریدِ کم آنها باعث کاهش خودکار طبیعی بهایشان میشود بنابراین یک رشد غیر طبیعی بهای رمزپولها در بهترین شرایط باز هم با کاهش آنها همراه خواهد بود. پس تعادل اقتصادیای که پیش از این گفته شد تا حدودی به دست خودِ مردم رعایت میشود و قیمتهای حبابی تصحیح میشود. با این همه ارزش اغلبِ رمزپولها در دراز مدت کاهش نیافته است. تجربهٔ چند سال نشان میدهد این افزایشها باعث شد مردم بیشتری با رمزپولها آشنا شوند و هنگامی که با سودمندیهای اصلی آنها آشنا میشوند به این سادگی آنها را کنار نمیگذارند و به همین دلیل پس از حداکثر یک یا دو سال نوسان باز قیمتها به جای اولیه و بیشتر از آن برمیگردند. برای نمونه بهای بیتکوین در یک بازهٔ زمانی تقریبا دو ساله (۲۰۱۳ تا ۲۱۰۱۵ میلادی) از نزدیک ۱۲۰۰ دلار به ۱۵۰ دلار کاهش یافت که سرخوردگی زیادی را پیش آورد ولی تقریبا پس از دو سال نه تنها بهای بیتکوین در سال جاری خورشیدی به بیش از ۱۰۰۰ دلار برگشت و اکنون چند برابر آن در حال نوسان است.
در حدود پایان بهار امسال خورشیدی در یکی از خبرگزاریهای جهانی فعال در زمینهٔ رمزپولها، کارشناسی پیشبینی کرده بود که بهای بیتکوین به ۳۰۰۰ دلار افزایش خواهد یافت همان زمان فردی در پرسش و پاسخهای پایین آن متن نوشته بود که تا چند ماه دیگر به ۱۰هزار دلار خواهد رسید وقتی آن را خواندم در حالی که میخندیدم زیرش ۱۰هزار دلار را تأیید کردم و نوشتم حتما میشود در حالی که برایم بیشتر حالت شوخی داشت. بنابراین هنگامی که در چند ماه بعد به ده هزار دلار رسید شوکه شدم و طبیعی بود انتظار داشتم که کاهش قیمت با به عبارت دقیقتر تصحیح قیمتی رخ دهد ولی زمانش مانند همیشه قابل یپشبینی نبود. برخی عاملها باعث شد این کاهش قیمتها در یک ماه پیش رقم بخورد تا بهای رمزپولها به نیاز واقعی مردم نزدیک شود. بنابراین سفارشی که برخی کارشناسان در این زمینه دارند این است که در سقوط قیمتها به فروش رمزپولها نپردازید.
از سوی دیگر عمر بیتکوین که قدیمیترین رمزپول است تازه به هشت سال رسیده است و تا به ثبات رسیدن و جا افتادن آن در میان مردم و دولتها زمان میبرد و این طبیعی است که این پدیدهٔ نوظهور تا رسیدن به بلوغ و ثبات خود زمان نیاز دارد و همین اندازه پیشرفتِ آن و پذیرشِ آن در جامعه جای شگفتی است.
بهترین کار این است که رویکرد شما به رمزپولها بیشتر به همان رویکرد اصلی پول نزدیک شود و فقط برای سرمایهگذاری آنها را به کار نبرید بلکه آن را در دادوستدهایتان به کار ببرید. گمان نکنید دیگران از موضوع خبر ندارند و اگر هم خبر ندارند شما میتوانید آنها را با موضوع آشنا کنید. کافی است هنگامی که میخواهید چیزی را بفروشید؛ خدمتی را عرضه کنید؛ چیزی را بخرید؛ دستمزد خدمتی را پرداخت کنید یا در حالت کلی هر نوع دادوستدی انجام دهید پیشنهاد به کارگیری رمزپول را بدهید کمترین سودش این است که دیگران نیز با موضوع آشنا میشوند شاید حتی آنها زودتر از شما از موضوع خبر دارند و به هر دلیلی بیان نمیکنند و پیشنهاد شما با استقبال نیز روبرو شود.
امیدوارم با توضیح داده شده بخشی از چرایی کاهش بهای رمزپولها را گفته باشم. همچنین اگر تا کنون سراغ به کارگیری این رمزپولها نرفته اید شما را علاقهمند کرده باشم تا آنها را در دادوستدهای خود به کار ببرید. ببخشید که به دلیل فرصت کم نمیتوانم به همهٔ جنبههایی که در ذهنم در این زمینه است بپردازم و بنویسم.
ارادتمند احمد یوسفان
Phil Champagne, The book of satoshi, The Collected Writings of Bitcoin Creator Satoshi Nakamoto, e53 Publishing LLC, 2014.
اگر به موضوع رمزپولها علاقهمند شدهاید میتوانید عضو کانال https://t.me/sialkcoin شوید.
دیدگاهها